شرح مثنوی بزرگ‌سال

شرح مثنوی بزرگ‌سال

دفتر اول

دروس:
146
شرکت‌کنندگان:
430
بدون محدویت سنی
عمومی
قصه‌ی اَعرابیِ درویش
و ماجرای زن او
حمایت از ادیب عشق...
قصه‌ی اعرابی درویش
یک شب اَعرابی زنی، مر شوی را
1402/05/18
دل نهادن عرب، بر التماس دلبرِ خویش
مرد گفت: اکنون گذشتم از خِلاف
1402/07/10
تعیین کردنِ زن، طریقِ طلبِ روزی
گفت زن: یک آفتابی تافته است
1402/07/19
هدیه بردن عرب سبوی آب
گفت زن: صدق آن بود کز بودِ خویش
1402/07/19
در نَمد دوختنِ زنِ عرب، سبوی آب را
مرد گفت: آری، سبو را سر ببند
1402/08/26
در بیان آنکه چُنان که گِدا عاشق کرَم است
بانگ می آمد که ای طالب بیا
1402/07/24
فرقِ میانِ آنکه درویش است به خدا
نقشِ درویش او، نی اهلِ نان
1402/07/26
پیش آمدن نقیبان
آن عَرابی از بیابانِ بعید
1402/08/01
عاشق دنیا بر مثال عاشق دیواری است
عاشقانِ کُل، نه این عشاق جزو
1402/08/01
اذا زَنَیتَ فازنِ بالحُره
فازنِ بالحُرّه پیِ این شد مَثَل
1402/08/03
سپردن عرب هدیه را
آن سبوی آب را در پیش داشت
1402/08/08
ماجرای نحوی و کشتیبان
آن یکی نحوی به کشتی در نشست
1402/08/10
قبول کردن خلیفه، هدیه را
چون خلیفه دید و احوالش شنید
1402/08/15
خانه جستجوورود